زندگی نامه
سید اسدالله مدنی درسال ۱۲۹۳ در دهخوارقان دیده به جهان گشود. پدرش آقا میر علی بزاز بود. در ۴ سالگی مادر و در ۱۶سالگی پدر خود را از دست داد. در عنفوان جوانی جهت کسب معارف اسلامی وارد شهر قم شد.
مبارزه خود را علیه رژیم پهلوی در این شهر آغاز کرد و به دلیل همین تحرکات به آذر شهر تبعید شد. در آذر شهر در اولین اقدام با فرقه ضاله بهائیت به مبارزه برخاست و مردم را به برچیدن کارخانه مشروبسازی این شهر دعوت نمود.
به دلیل ادامه مبارزات مجبور به ترک شهر شد و به نجف اشرف عزیمت کرد. پس از تبعید امام خمینی، همواره در کنار ایشان بود و بارها و بارها به ایران آمد و در شهرهای مختلف پیامآور ادامه مبارزه شد.
به همین دلیل شدیداً تحت نظر ساواک بود. در سال ۱۳۵۱ به خرمآباد رفت و با سمت نماینده و وکیل تام الاختیار امام در مبارزه، به فعالیت پرداخت. ساواک که از نفوذ ایشان در بین مردم میترسید با نوشتن شبنامه و نامههای توهینآمیز سعی در ترور شخصیت ایشان کرد که با هوشیاری مردم و علما این طرح ناکام ماند.
در سال ۱۳۵۴ ایشان را به نورآباد ممسنی تبعید کردند ولی سخنرانی ها و افشاگری ها و محبوبیت ایشان در بین مردم باعث شد تا از آنجا به گنبد کاووس تبعید شوند اما از آنجا که در هر جا پا میگذاشت آنجا را به کانون مبارزه بدل میکرد ساواک او را به بندر کنگان و سپس به مهاباد تبعید کرد.
در تمام این شهرها مردم را به تقلید از امام دعوت کرده و رساله ایشان را با تمام محدودیتهای موجود بین مردم پخش میکرد.
پس از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده مردم همدان در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده و پس از شهادت اولین شهید محراب شهید قاضی طباطبایی، امام جمعه تبریز، ایشان از طرف امام نماینده و امام جمعه تبریز شدند.
در آن ایام در خنثیکردن فتنههای حزب خلق در تبریز نقش به سزایی داشتند و با حضور خود درجبههها و بوسیدن دست رزمندگان و شرکت در مراسم دعا و نیایش مشوقی برای رزمندگان بودند.
سرانجام این مجاهد خستگیناپذیر در ۲۰ شهریور سال ۱۳۶۰ در حال اقامه نماز جمعه به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند.